700 هزار کاربر فیس بوک به یک آزمایش منتقل شدند که ممکن است احساسات آنها را تغییر داده باشد. شرکت کنندگان رضایت ندادند و مطالعه به نظارت اخلاقی شخص ثالث معنادار نبود.
برای یک هفته در ماه ژانویه 2012، حدود 700،000 فیس بوک کاربران در یک آزمایش برای مطالعه "پرخاش احساسی" قرار گرفتند، تا جایی که احساسات فرد از احساسات افراد با آنها تعامل می کنند. من در مورد این آزمایش در فصل 4 بحث کرده ام، اما اکنون آن را بررسی خواهم کرد. شرکت کنندگان در آزمایش عفونت عصبی به چهار گروه تقسیم شدند: یک گروه «کاهش منفی» که برای پستهایی با کلمات منفی (مثلا غمگین) به صورت تصادفی از نمایش در Feed Feed مسدود شده بودند؛ یک گروه «کاهش مثبت» برای کسانی که پست هایی با کلمات مثبت (مثلا شاد) را به صورت تصادفی مسدود کردند؛ و دو گروه کنترل، یکی از گروه کاهش مثبت و یکی برای گروه کاهش یافته منفی است. محققان دریافتند افرادی که در گروه کاهش مثبت قرار دارند، کلمات و کلمات مثبت کمی کمتر و نسبت به گروه کنترل کمتری دارند. به همین ترتیب، آنها دریافتند که افرادی که در شرایط کاهش منفی قرار دارند، کلمات کمی مثبت تر و کلمات منفی کمتری دارند. بنابراین، محققان شواهدی از بیماری های عاطفی را کشف کردند (Kramer, Guillory, and Hancock 2014) . برای بحث بیشتر در مورد طراحی و نتایج آزمایش، فصل 4 را ببینید.
پس از این مقاله در مجله "آکادمی ملی علوم" منتشر شد ، از محققان و مطبوعاتی عجیب و غریب بود. خشونت در اطراف این مقاله متمرکز بر دو مورد اصلی بود: (1) شرکت کنندگان هیچ رضایت بیش از شرایط (Grimmelmann 2015) استاندارد فیس بوک ارائه ندادند و (2) این مطالعه تجدید نظر اخلاقی شخص ثالث معنادار نبود (Grimmelmann 2015) . سوالات اخلاقی مطرح شده در این بحث باعث شد مجله به سرعت منتشر نگرانی "نگرانی سرمقاله نگرانی" در مورد روند اخلاقی و بررسی اخلاقی تحقیق (Verma 2014) . در سال های بعد، این آزمایش همچنان یک منبع بحث و اختلاف شدید بوده و انتقاد از این آزمایش ممکن است اثر ناخواسته رانندگی این نوع تحقیق را در سایه ها داشته باشد (Meyer 2014) . به این ترتیب، برخی استدلال کرده اند که شرکت ها این نوع آزمایش ها را متوقف نکرده اند - آنها صرفا متوقف کرده اند در مورد آنها در مورد عموم صحبت کنند. این بحث ممکن است موجب ایجاد یک فرایند بررسی اخلاقی برای تحقیق در فیس بوک شود (Hernandez and Seetharaman 2016; Jackman and Kanerva 2016) .